مصاحبه با دکتر هدایتی اصل
- توضیحات
- دسته: اخبار
- منتشر شده در سه شنبه, 22 خرداد 1403 11:15
- بازدید: 473
مصاحبه با دکتر عباس هدایتی اصل، پزشک متخصص خوشنویسی که فرصتهای زندگیاش را برای حفظ قرآن، یادگیری خوشنویسی و سعدی پژوهی غنیمت شمرد.
دکتر عباس هدایتی در سال ۱۳۵۵ در قزوین متولد شد و در سن ۱۲ سالگی خوشنویسی را نزد امیر عاملی آغاز کرد. سال ۱۳۷۴ با رتبه ۲۰ کنکور سراسری به رشته پزشکی دانشگاه تهران ورود پیدا کرد و سپس در رشته رادیولوژی تخصص گرفت و پس از تکمیل دوره تخصص به مدت ۴ سال عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه ارومیه بود. وی حافظ کل قرآن و نفر اول مسابقات حفظ قرآن کل کشور در سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۹۰ میباشد. در سال ۱۳۸۱ همزمان با مسابقات قرآن در شیراز حین بازدید از اماکن دیدنی شیراز علاقه به ادبیات در ایشان شدت گرفت و به گفته خود ایشان((سعدی یقه ما را گرفت و ول نکرد)) این پزشک هنرمند، سعدی پژوه و برگزار کننده جلسات شرح آثار سعدی میباشد. علت گرایش شما به خوشنویسی چه بود؟ من از ابتدا ذهن طبقهبندی شده ای داشتم، به نظم اهمیت میدادم و علت اینکه سمت هنر آمدم نظم ذهنم بود؛ پا گذاشتن در مسیر هنر به نظم ذهنیم افزود. خوشنویسی، ادبیات، قرآن و پزشکی چه تاثیری در زندگی خصوصی شما داشته؟ ابتدا بیاییم و اشتراکات را بررسی کنیم؛ تمامی این حوزهها کثرت را به وحدت تبدیل میکند و پراکندگیهای ذهن را یکپارچه میسازد. مولانا معتقد است عشق همین است. یعنی میخواهی هر چیز را به نتیجه برسانی کلید آن عشق است. به قول سعدی: چشم کوته نظر بر ورق صورت خوبان خط همی بیند و عارف قلم صنع خدا را هنر نگاه آدمی را تغییر میدهد. ما باید سعیمان بر این باشد که هنرهای فاخر ببینیم و بشنویم. من با خواندن شعر و هنر از خودم بیرون میآیم و حالم بهتر میشود. اینها زبان ماست و زیباست و در آن معنای زندگی نهفته است. باید به نسل جدید از زیبایی های هنر و تاثیرات آن در زندگی گفته شود. از اساتید خوشنویسی که راهنمایتان بودند بگویید. خوشنویسی را نزد استاد عاملی آغاز کردم. مدتی فاصله افتاد و مجدداً در سال ۹۳ نزد استاد پیله چی خوشنویسی را فرا گرفتم. شما فرمودید که به دلیل نظم ذهنیتان به خوشنویسی گرایش پیدا کردید؛ از این لحاظ چه پیشنهادی به جوانانی که میخواهند سمت هنر بیایند دارید؟ ذهن من را در ابتدا خوشنویسی و قرآن شکل اولیه داد و پزشکی ذهنم را پروراند. من اوایل ایده آلیست بودم و نباید کلمهای را جا میانداختم.اگر ۱۰۰درصد۹۰ درصد میشد احساس خوبی نداشتم ولی آن هم تعدیل شد و ادبیات این کار را کرد و این موضوع به نظم و آرامش ذهنیم افزود. پیشنهادم به جوانان این است در زندگی به دنبال سفید نباشند، زندگی خاکستری است. به قول سعدی که میفرماید : ((هیچکس بی دامنی تر نیست لیکن پیش خلق باز میپوشاند و ما بر آفتاب افکنده ایم)) فرق سعدی این است که دامن تر(عیب) را در آفتاب پهن میکند ولی دیگران در پستو قایم کردند.به واسطه ادبیات ایده آلیستی از ذهن من رفت. به نظر شما برای موفقیت به چه فاکتورهایی نیاز است؟ ما برای موفقیت به دانش و مهارت نیاز داریم؛ برای مثال خوشنویسی مهارت است. خط خوش باعث حس خوش خواننده میشود. وقتی شما یک مهارتی را دارید باعث میشود دانش شما هم بیشتر شود، چون شما را ترغیب به یادگیری چیزهای جدید میکند. من در اوایل کار خوشنویسی، که حتی با خط نه چندان خوب، هم مینوشتم لذت میبردم. نه به خاطر خط، بلکه به خاطر شعری که نوشته بودم. پس مهارت من مرا با دانش شعر آشنا کرد. برای مثال مهارت خوشنویسی توازن، نسبت، هارمونی، اعتدال و تقارن را یاد میدهد و دید زیبایی شناسی به شما میدهد. پیشنهاد شما به صورت مختصر برای کسانی که در این وادی قدم میگذارند چیست؟ پیشنهادم این است که در وهله اول یاد بگیرند و در وهله بعد میزان فاخر بودن اثر را در نظر بگیرند و دید و سطح خود را دائم بالا ببرند و از استاد غافل نشوند؛ زیرا استاد این راه را رفته و به شما کمک میکند مسیر را کوتاه کنید زیرا ما وقت نداریم همه کار را خودمان بکنیم و مسیر را امتحان کنیم. نظر شما در مورد استعداد و پشتکار و برتری این دو بر هم چیست؟ من پشتکار را مهمتر میدانم؛ زیرا استعداد پشتکارزا نیست ولی پشتکار زیاد استعداد آدم را ارتقا میدهد. استعداد قابل ارتقاست، تا خروجی نباشد استعداد معلوم نیست ولی پشتکار نمود بیرونی دارد. معاشرت و همنشین چه تاثیری بر موفقیت دارد؟ حافظ میگوید: بیاموزمت کیمیای سعادت ز هم صحبت بد جدایی جدایی همنشین بسیار روی آدمی تاثیر میگذارد. سعدی میگوید: نه عجب گر فرو رود نفسش عندلیبی غراب هم قفسش شما در یک قفس عندلیب کلاغی را با عندلیب همنشین کنید، بعد از آن دیگر از مرگ عندلیب تعجب نکنید. بنده خودم از دوران تحصیل با کسانی که پر بودند همنشینی میکردم و از دانششان بهره میبردم و الگوی من بودند. پس به مرید و مرادی اعتقاد دارید؟ نه مرید و مرادی نباید بشود. به قول سعدی: به بازی نگفت این سخن بایزید که
از منکر ایمن ترم تا مرید مرید کار را خراب میکند.به قول مولانا ((از کثیر مدح ها فرعون شد)) انقدر فرعون را مدح کردند که فرعون شد. بنده معتقدم باید از خوبیهای دیگران و دانششان الگو گرفت ولی مرید و مرادی نباید باشد تا کار را خراب کند. چقدر خوشنویسی در زندگی شخصی شما تاثیر داشته و آیا خانواده هم علاقمند شدند؟ فقط پسرم؛ پسرم خیلی سعی میکند شبیه من باشد. من به پسرم اصرار ندارم که کاری را انجام دهد؛ نه میپرسم و نه توصیه میکنم. دلالت به چیزی میکنم اما امر نه. معتقدم اگر کارت را به شیوه درست انجام بدهی، کسی که دوست داشته باشد انجام میدهد و نیاز به امر نیست. کتابی که اخیراً خواندید و به دوستان پیشنهاد میدهید چه بوده؟ کتابهایی که در این مدت مطالعه میکنم کتابهای ادبی و عرفانی هستند. مثل کلیات شمس، مثنوی، تمهیدات عین القضات همدانی، رسالات ابن سینا و... ولی از کتابهای عموم هم غافل نیستم؛ رمانی جدیداً مطالعه کردم به نام ((روشنیهایی که ما نمیتوانیم ببینیم)) از آنتونی دوئر. کتاب بسیار جالبی است و در مورد جنگ جهانی دوم است. توصیه میکنم این کتاب را دوستان بخوانند البته اگر فرصت نمیکنند بخوانند، سریال چهار قسمتی هم دارد که البته کتابش چیز دیگری است. در رابطه با آشنایی خوشنویسان با ادبیات فاخر کتابهایی را پیشنهاد میدهید؟ اولاً از نان شب هم واجبتر است. دوماً متاسفانه خوشنویسان اصلاً به آن توجه نمیکنند و متوجه این نیستند که خوشنویس باید ادیب هم باشد. کار هنری انتها ندارد و دائم باید یادگیری باشد. ادبیات نزدیک به خوشنویسی است و متن خوب به صفای خط هم میافزاید. لذا توصیه من به خوشنویسان خواندن ادبیات کهن است. اگر حرف و نکتهای مانده در خدمتیم حرف که زیاد است ولی خیلی از حرفها و صحبتها هستند که با حرف نمیشود انتقال داد و آنجا کلام قاصر است. اگر بخواهیم خلاصه کنیم، بحث عشق است و به نظر من همه چیز حول محور عشق میگردد. عشق کارش اتحاد است، به وحدت میرساند و انسان را از آشفتگی در میآورد. همه انسانها باید عشق را به مرحلهای برسانند که آنها را به وحدت برساند
تهیه کنندگان : بابک البرز نیا، فاطمه ارجمندی
انجمن خوشنویسان قزوین