مصاحبه با استاد یعقوبیان
- توضیحات
- دسته: اخبار
- منتشر شده در سه شنبه, 01 مهر 1393 13:37
- بازدید: 2843
بسمه تعالی
گفتگو از محمد حسن زاده
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی صمیمانه اینجانب است با استاد محمدمهدی یعقوبیان که چند روز پیش از مسافرت وی به پاریس- فرانسه برای استفاده از فرصت مطالعاتی انجام پذیرفته.هماهنگی برای وقت مصاحبه در آن زمان که مسافرت به فرانسه و برنامه ریزیهای لازم آن تماماً بر عهده خود او گذاشته شده بود کار سختی بود. در نهایت این فرصت در حدود ساعت 11 یکی از شبهای اسفند ماه 92 در آتلیه وی بدست آمد تا ساعتی را با او به گفتگو بنشینیم...
*نحوه آشنایی شما با خوشنویسی چطور بود؟
از سال 1367 بود که بواسطه علاقه مندی به خوشنویسی از طریق برادرم وحضور درکلاسهای استاد محصص مستشاری باخوشنویسی آشنا شدم.تقربیاً در 3 سال بعد ممتاز گرفتم و اولین نمایشگاه انفرادی را در سال 1373 برگزار کردم.پس از آن 2 نمایشگاه در سالهای 75 و 76 در تهران داشتم و از همان سالها بود که در جشنواره های زیادی شرکت کردیم که تعداد آنها بسیار زیاد است. تا اینکه در سال 1381 که شاید بهترین عنوان مسابقاتی که تا آن زمان شرکت کرده بودم را آوردم و آن برگزیده جهان اسلام بود.درجشنواره ی جهان اسلام نفر اول دوم وسوم نداشت برگزیده های باجایزه و بدون جایزه داشت که من جزء برگزیدگان با جایزه بودم که 15 سکه طلا جایزه آن مسابقه بود.
کم کم شرایطی پیش آمد تا در جشنواره های خارجی نیزشرکت کنیم اولین آن جایزه البرده دبی بود که رتبه 4 دربخش نقاشی خط را آوردم و سال بعد 1390 در بخش کلاسیک دوسالانه بین المللی شارجه نفر اول شدم، و تاجایی که باخبرم همواره تا اینجا نفرات اول آن ایرانی هستنداولین بار استاد بختیاری دومین بار استاد شیرازی سومین بار من و چهارمین بار استاد فلسفی بودن که مقام اول را در این جشنواره کسب کرده ایم .بعداز آن جشنواره الجزایر بود که در 1391 در بخش نقاشی خط رتبه اول را آوردم در هر صورت امروزه اگر در جشنواره ای شرکت کنم آن جشنواره خارج از ایران خواهد بود و 4-5 سالی است که در جشنواره های داخل ایران شرکت نمی کنم و شاید در این 10 سال اخیر بیشتر روی تولید اثر هنری مشغول به کار هستم و تدریس در هنرکده خصوصی و مراکز آموزش عالی و اخیرا هم فرصت مطالعاتی در شهرک سیته فرانسه هست که از 13 اسفند عازم آنجا خواهم بود.
*باتوجه به اینکه گفتید شما در سال 1373 اولین نمایشگاه انفرادی را گذاشتید تصور میکنم در آن زمان 20 سالتان بوده چطور این انگیزه را داشتید که اقدام به برپایی نمایشگاه کنید؟ چون برپایی نمایشگاه انفرادی موضوع دشواری است که شاید در اساتید ما امروزه این همت دیده نمیشود.
در هر حال من تصور میکنم هر کس در مسیری که قرار میگیرد، در هر حوزه ای ودر هر سن و سالی انسان میخواهد خودش رابه خودش ثابت کند وجود پشتیوانه ها که میتواند استعداد خود افراد باشد.البته برای من اینطور بود که چیزی را پیدا کرده بودم که با آن خودم را اثبات میکردم و برای من هم خیلی انگیزه سازبود چیزی که در این بین خیلی جالب است اینکه انگیزه مالی اصلا در من وجود نداشت.خیلی از دوستان هم رشته در آن روز می رفتند پلاکارد نویسی میکردند که پول توجیبی داشته باشند اما من گلدان و گل پرورش میدادم ولی پلاکارد نمی نوشتم. راهی که برای من بازشد من را در آن مسیر قرار داد.کنکاش و سماجت من بود و اتفاقاتی که در ترکیب رنگها بوجود آمد و بر خط کلاسیک من افزوده شد.شاید اگر این گشایش در کار من نبود انگیزه ای برای این کار در آن دوران بوجود نمی آمد.
*پس این گرایش به نودیدن خط یا نقاشی خط از همان دوران در شما شکل گرفت؟
بله کسانیکه در آن نمایشگاه آثار من را دیدند کاملا متوجه تفاوت آثار من میشدند.البته بنای اصل کار خط کلاسیک بود و تمام ظرافت ها و دقتهای رایج در آن رعایت شده بود اکثر کارها سیاه مشق بودند و با بهره گیری از رنگ و فرم های جدیدی که کمتر در سیاه مشق دیده شده بودخلق شده بودند و بهرحال چیزهای جدیدی که خودم فکر میکردم بر جذابیت کارم اضافه میکردند.
*تصور عموم که البته تصور آگاهانه و دقیقی هم نیست بر این است که کسانیکه کار نقاشی خط میکنند در کار کلاسیک و سنتی موفق نبودند یانیستند که شاهد بودیم شما در چند ساله اخیر در گرایش کلاسیک درجه استادی گرفته اید و گستره فعالیت شما در بخش گرایشهای نوین هم بر کسی پوشیده نیست .این دو چطور در شما جمع شده؟
خیلی چیزها را باید در شرایط زمان خودش بسنجیم شاید من امروزاگر 14 سالم بود و خط شروع میکردم آینده من این نبود که الان هستم وزمانی که ما خط را شروع کردیم این اتفاقات نیفتاده بود اگر کسی نقاشی خط کار میکرد از جامعه خوشنویسی طرد میشد و خیلی راحت میگفتند چون خط بلد نیست بنویسد رفته سراین کار در هر صورت کسانی که اظهارنظرمیکردند آگاه هم نبودند.ولی الان اینطور نیست در این 6 یا 7 سال اخیر نقاشی خط یک بازار مکاره ای پیدا کرده است که شما نمی توانیداین انتظار راداشته باشید.هنرجویی که الان شروع به کارمیکند تا حد فوق ممتاز پیش برود بعد تازه وارد این فضاها شود. من موقعی وارد فضاهای رنگی شدم که ممتاز را گرفته بودم و خطم کاملا شاکله پیدا کرده بود و باخط درگیر بودم چون خط را دوست داشتم شمادر کارهای من میبینید که باز خط کلاسیک حضور مؤثری دارد چون بابت بدست آوردن آن زحمت کشیده ام و دوستش دارم ..
*گفتید بازارمکاره؛چرا؟
بازار مکاره یعنی اینکه شما بدون هیچ پشتوانه ای یکسری کار از اینطرف و آنطرف میبینی و با استفاده از امکان تصویری حروف و رنگ به خلق اثر میپردازی که در ابعاد مختلف میتوان درباره آن صحبت کرد و دراین بین دلالان گالری دارها اصلا برایشان مهم نیست کسانی که کار ارائه میکنند با چه پشتوانه ای دست به این کار زده اند و خریدارها هم متاسفانه اکثرا آگاه نیستند .بنابراین بازارمکاره ای شکل میگیرد که الآن شاهد آن هستیم .
*به نظر شما ذائقه خریداران آثار خوشنویسی تغییر نخواهد کرد؟
ذائقه تغییر کرده ما الآن نقاشانی داریم که یک زمان میگفتند خط هنر نیست الآن آمده اند ببینیدچه کارهایی با بهره جستن از خط انجام میدهند .زمان تغییر کرده امروزه فروش شده ملاک موفقیت در این کار در دوره ما همچون چیزی اصلاً ملاک نبود در دوره ما اگر آقای فلانی شکسته ی بازاری می نوشت وخوب هم کار می فروخت هیچ وقت نمی گفتیم برویم مثل آن آدم بنویسیم چون می گفتیم آن، مورد قبول نیست .متأسفانه شناخت اینکه اصولاً کار هنری خوب چه اثری است پیدا نکرده ایم.وگالری دارها هم این روزها دنبال این چیزها نیستند نمونه بارز آن هم کارهایی است که درکتاب موزه ملی مالزی چاپ شده بعضی از آثار واقعا تأسف بار است که هنر ایران را اینطور معرفی کرده اند.اغلب هنرمندان نسلهای اول به هر حال جای خودشان را تثبیت کردند یک عده هم بعد از اینها هستند و یک عده هم نسل سوم اگر در نظر بگیریم نه شرایط اینهایی روکه در بحث فروش عرض کردم را دارند ونه شرایط آنهایی را که در آن بالا هستند.
*اینطورکه ازصحبت شما برمیآید انگارمتولی این کارها دلالها وگالری دارها هستند، درسته ؟
بله بخاطر داشتن جایگاه وپول. مثلا اغلب اینها با خارج از ایران در ارتباط هستند وقتی هم سود می کنند که با خارج از ایران در ارتباط هستند بارها شده که از من خواستند که تو قیمت کار در ایران را به ما بده ومن ارتباطم را با آنها قطع کردم آنها به ریال می خرند به یورو و پوند می فروشند راضی به 50٪ هم نیستند بیشتر از 25٪ از کل فروش را به هنرمند نمی دهند
*یعنی سود چند برابر؟
بله آنها دوست دارند همان سیستم ارباب رعیتی را با هنرمند اجرا کنند که البته در این راسته همه هم هنرمند نیستند.
*در کارهای شما به مبانی هنرهای تجسمی خیلی توجه شده عناصری چون ریتم،تأکید،پراکندگی و تجمع تضاد درکارهای شما دیده می شود. بعضی از نقاشی خط هایی که امروزه انجام می شود صرفا همان خوشنویسی کلاسیک ماست که فقط رنگین نویسی شده و بایک ترکیب منتشر که هیچ زحمتی هم برای ترکیب بندی و دیزاین آن کشیده نشده بوجود می آیند و این آثار را کسانی خلق می کنند که تمام شهرت واستادی آنها تا همین 4 یا 5 سال پیش برپایه خط سنتی بود اینها چرا وارد این جریان شدند و چرا بدون اینکه بهره ای ببرند از مبانی هنرهای تجسمی به عنوان یک زبان مشترک آنقدرموفق بودند؟
ببینید اینجا هنرمندان نیستند که به این جریان سمت و سو میدهند بازار هنرمند را مجبور میکند طوری کار کند که تضمین شده باشد.بازار به این کار ندارد که از 100 تابلویی که یک هنرمند خلق کرده وقتی شما 10 تا از آنها را می بینی انگار همه آنها را دیده ای مثل فرش بافی که بایک طرح چندتا فرش میبافند.وقتی شما آدمی هستی که 20 سال سابقه داری و 10مدل تکنیک مخصوص به خود داری زیاد خوششان نمیاد.مهم پول است و آن دید کاسب کارانه ای است که آنها (گالری دارها و دلالان پیدا کرده اند و اساسا کالیگرافی و خط مطرح نیست. ما بعضی وقتها که به این دلالها اعتراض میکنیم، فکرمیکنند که ما می گوییم تو بیا چلیپای ما را بخر نه صحبت این نیست آنقدر کار بنجل و بی ارزش خریده شده و پخش شده که ذائقه مردم خراب شده.
جالب اینجاست که خیلی ها اثر کار خودشان هم نیست ، طراحی برای کس دیگری است و انگار کارگر گرفته اند.من هنگام کار حتی نمیتوانم کسی را به کارگاهم راه بدهم آنقدر تمرکزم بهم میریزد بعضی ها در کارگاه تولیدی شان اینقدرتعداد آدم ها بالاست که یکی رنگ گذاری میکند یکی توی خط رنگ میگذارد و ...
*اساس این نشست و گفتگو درباره سفر شماست که احتمالا تجربیات گرانبهایی را برای شما بهمراه خواهد داشت.در مورد این سفربرای ما بفرمایید؟
بدنیست توضیحی راجع به اطلاع رسانی این سفر بیان کنم و اینکه چطور باخبر شدیم که شهرکی بنام سیته هنرمندان هست ما وقتی متوجه شدیم که فردی از تهران این مطلب را به ما گفت و ما در این شهر از این موضوع بی خبر بودیم. بهرحال موزه معاصر برای همه جا نامه زده بود در قزوین متأسفانه این امر مخفی بوده اگر چه این جریان به لحاظ بار مالی برای اکثر هنرمندان قابل پیگیری نیست .از طرفی خود امتیاز دهی موزه هنرهای معاصر به هنرمندان هم جای بحث دارد .وقتی در ازای امتیاز آوردن هیچ امتیاز دهی در کار نیست وهنرمند بدون هیچ حمایتی وبا هزینه شخصی باید اقدام به این سفرمیکندامتیاز دهی موزه دیگر چه معنایی دارد ؟
*یعنی شماهیچ حمایت وراهنمایی از طرف موزه هنرهای معاصر ندارید؟
نه،مثلاً الآن نمیدانم من با 20 تابلو وقتی از گمرک فرانسه میخواهم عبورکنم چه اتفاقی می افتد ؟چقدر باید پول بدهم ؟سازوکار ترخیص کالا در آنجا چیست؟
*یعنی هیچ تجربه مشابهی هم وجود ندارد که شما از آن استفاده کنید ؟
هیچ ،.من با گالری دار آنجا که ایرانی هم هست صحبت میکنم میگوید قیمت اثرت در ایران را بگو. من باید آنجا برای هر خط مترو که سوار میشوم 7/1 یورو پرداخت کنم.بهتر است یک هنرمند را با یک فلسفه وبرنامه ریزی دقیق به جایی بفرستند .می توانند با یک یا چند گالری در ارتباط باشند که هنرمندی اگر خواست کارش را ارائه کند بتواند بدون واسطه این کار را انجام دهد یا واسطه اش خود موزه باشد .بهرحال تنها حمایتی که از طرف موزه وجود دارد یک ایمیل است که به آنها بزنندوآنها بگویند هنرمند یک مبلغی را به عنوان وجه الضمان در موزه بگذاردبعد اجاره آنجا را هم خودت باید بپردازی خرج های روزمره هم همچنین در هر صورت نمدانم چه خواهد شد ؟
میتوان با یک برنامه ریزی هنرایران را به درستی دردنیا معرفی کرد من واقعا نمیدانم از نمایشگاهی که خواهم داشت چقدر استقبال خواهدشد .
*یعنی خود شما شخصا باید اقدام کنید تا وقت نمایشگاه را بگیرید ؟
بله من هماهنگ کردم آنها می گویند باید شش ماه زودتر این کاررا می کردید.این در حالیست که خود گالری سیته هم گالری خاصی نیست.بهر حال این رابگویم که باید خیلی برنامه ریزی ترشده باشد تا هنر ایران را ندهند به دست یک گالری دار بی انصاف.
درپایان اگر انتظاری،پیشنهادی دارید بفرمایید
ما دیگر خیلی وقت است که آلوده این کار شده ایم وخیلی وقت هم هست که از کسی توقع نداریم به نظر من هر هنرمندی به کارش خودش آشناست وبهتر از هر کسی می تواند برای کار خودش هزینه کند .ولی در این صورت ولوبه لحاظ روحی بعضی ها فشار زیادی را تحمل می کنند .شاید من نیاز مالی به هیچ عنوان نیاز نداشته باشم ولی بدون حمایت برای ارائه آثار خلق شده نمی توان کاری کرد کارما شده چطوراز یک نمایشگاه وقت بگیریم .چون می دانند نمی توانند از ما خوب آنطور که می خواهند استفاده کنند.یک ورزشکار که برای همه ما هم باعث افتخاراست مثلا یک مقام سوم المپیک یا هر جایی را که آورده باشد،ببینید چطور تحت حمایت استاندارو شهردار وهمه است. اما یک هنرمند... نمی دانم چه فضایی است که این همه تفاوت بین یک هنرمند بایک ورزشکار هست .آن هم هنرمندی که بیشتر آثارش از قرآن واشعار عرفانی است .امیدوارم در این شرایط وتحولات 20سال اخیر انگیزه جوانان برای پرداختن به هنرهایی که حداقل یک اصالتی در آن هست ونیاز به اندوخته 5 یا 6 ساله دارد تا بتوان روی آن پشتوانه کار کرد ، بی انگیزه نشوند وهویت ما همچنان پابرجابماند.
با سپاس از اینکه در این وقت کم، فرصتی را در اختیار ما قراردادید از شما ممنونیم و برای شما آرزوی بهترین ها را در این سفرداریم وامیدواریم که با دست پر و با سلامتی برگردید و تجربیات ارزنده شما نیز برای دیگران مورد استفاده قرار گیرد.