شنبه 1 دي 1403

تبلیغات

تصویر تصادفی

08.jpg

حضرت استاد میرعماد سیفی قزوینی

 حدود سال 941 هـ‍ . ق از خاندان بزرگ سيفي قزوين پسري تولد يافت كه نامش را به روايتي محمد گذاردند كه بعدها به عمادالملك و ميرعماد مشهور شد و شهرت وي سراسر ممالك گيتي را فراگرفت. نسبت او را چنانكه در قطعات دست نويسش مشاهده مي‌شود از سادات بلند مرتبه حسني بوده و جد او از كاتبان و كتابداران دوره صفوي در قزوين بوده است.

در ايام كودكي، در قزوين به تحصيل علوم و مباني خوشنويسي در نزد استاداني چون عيسي رنگ كار و مالك ديلمي پرداخت و در جواني براي تكميل هنر خود به تبريز مسافرت كرد و از تعليمات استاد مشهور زمان ملاّ محمد حسين تبريزي بهره گرفت. گويند ميرعماد روزي قطعه اي از خط خود را به استاد نشان داد ،استاد فرمود اگر چنين تواني نوشت بنويس وگرنه قلم فرو گذار. مير گفت خود نوشته‌ام، استاد روي او را بوسيد و خط او را روي چشم گذارد و فرمود امروز استاد خوشنويسان هستی.

الا اي بي نظير خطـــــــه خــــط      كسی نوشته از تو در جهان به
چو از كلك تو گردد دال، مرقوم      زهـر دو زلــــف دلــــــــــــبران به

 

    ميرعماد مدتها نيز از روي آثار استادان ديگري همچون بابا شاه اصفهاني و سلطانعلي مشهدي بخصوص مير علي هروي مشق كرد و از ميان هزاران خوشنويس كه در مدت شش قرن قبل از وي خودنمائي كرده‌اند سرآمد همه شد و حدّ اين هنر را به سر حد اعجاز و كمال آن رسانيد و در اين هنر به جائي رسيد كه رونق ديگر استادان را شكست و مكتبی فراهنري را بنياد نهاد. بايد اذعان داشت ميرعماد يك شخصيت فراكشوري است كه مسلماً صاحب پربارترين آثار هنري براي ايران است. آثار مير را نميتوان محدود به يك منطقه، يك شهر، استان يا كشور دانست. آثار وي از حد انديشه جهانيان هم فراتر است و تكامل يافته قرنها رنج و رياضت خطاطان ماقبل خود بوده است. ميرعماد را بايد خاتم خوشنويسان ناميد. آثار مير گواه اين مطلبند كه مير به دو اصل نهايي شأن و صفاي خوشنويس رسيده است. خط مير داراي زيربنائي چنان محكم است كه هيچ خوشنويسي حتي قادر به تقليد آن نيست شيوه مير در زمان حیانش تأثير فراواني بر معاصرين خود داشت و همینطور پس از وی چندین قرن خوشنویسان از روی قطعاتش مشق کرده اند هر چند هیچکدام نتوانستند به جایگاه او دست یابند و ليكن با الهام از خط و شيوه كامل مير توانستند نامي را در تاريخ خوشنويسي ايران براي خود رقم زنند. مير عماد هنرمندي آزاده، بلند نظر و وارسته بود و هنر را براي نفس هنر دوست ميداشت و با شاگردان خود چنان بود كه آنان از عالم استاد و شاگردي قدم فراتر نهاده و روابط مريد و مرادي يافته بودند و حتّي بعضي براي مير جنبه ظهور كرامات نيز قائل شده‌اند. مير صدها شاگرد برجسته تعليم و تربيت نمود كه هر كدام نام‌آوراني شدند كه نام و هنرشان پشتوانه فرهنگ كشور ايران است.

پس از انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان در سال 1008 ميرعماد همچون هنرمندان ديگر به پايتخت رفت. مير ظاهراً پس از ورود به اصفهان نامه‌اي به شاه عباس براي ورود به دربار نوشت كه مورد توجه شاه قرار گرفت و مير مدتها در دربار مورد تكريم و احترام بود و اما بواسطه بلند نظري و آزادانديشي، تملّق‌گر نبوده و مانند سايرين به شاه كرنش نميكرد و همين امر موجب شد كه شاه عباس نسبت به مير كم توجه شود و او را مورد بي مهري قرار دهد و البته سعایت رقباي مير در نزد شاه نيز در اين مورد بي تأثير نبود و همين مسئله موجب دلسردي مير شد بطوریکه روز به روز گرايش او به شاه كمتر مي‌شد و اشعار و نامه هاي تند و كنايه‌آميز به شاه مي‌نوشت.

تا اينكه شاه او را مغضوب درگاه خود قرار داد و بعضي از خوش آمد گويان دربار سوء استفاده كرده شب هنگام بر سرش ريخته و او را به شهادت رسانيدند (سال 1024 هـ . ق) وقتي خبر شهادت مير به جهان منتشر شد موجب تاسف و تأثر هنرشناسان گرديد. جهانگير (پادشاه هند) نامه اي به شاه عباس نوشت که چرا ميرعماد را به من ندادي كه در مقابل به وزنش جواهر بدهم.


از شمار دو چشم یک تن كم                  وز شمار خرد هزاران بيش

 


تهیه و تنظیم: ابوالحسن محصص مستشاری









تصویر هفته

 

جستجو

اوقات شرعی



کلیه حقوق این وب سایت متعلق به انجمن خوشنویسان قزوین می باشد
آدرس: قزوین، خیابان غیاث آباد، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، طبقه اول
تلفکس: 33686822-028   Email: info@qicc.ir


طراحی و برنامه نویسی: نگارستان هنر معاصر